به نام خدا
تو که رفتـــــــی دلم درد آشنا شد
به آه و حسرت و غم مبتلا شـــد
تو که رفتی امید خیمـــه ها رفت
سکوت خیمــه ها پر از صـدا شـد
تو که رفتی فرات از شـرم لرزیـد
تمام رازهایش بــــر ملا شــــــد
تو که رفتی عطش از یادهـا رفت
عبور لحظه ها پُـــــــــر از جفا شد
تو که رفتـــــــــی تمام باورم رفت
و آن دستان بی تن ناخـــــــــدا شد
اگر دستان تو از تن جــــــــــدا شد
تمام گریه هایــــــــــــم با دعا شــد